یک پلاک از مس یا آلیاژ مسی نقش با اسب بالدار برجسته

پیشگفتار: این مقاله به تکنیک های درمان در بیشتر آثار فلزی اختصاص دارد. در موارد استثنایی، رجوع شود به مطلب برخی ضرورتهای بکار گیری روشهای شیمیایی در درمان اشیاء نقره ای .

نمونۀ ارائه شده، یک پلاک از مس یا آلیاژ مس است، که یک روی آن نقش یک اسب بالدار برجسته قلمزنی شده است و در پشت (اگر پشت به نامیم؟) فضای منفی همان نقش دیده می شود. و در میان لایه های خوردگی که سرتاسر اثر را به صورت روپوشی و تاول  پوشانیده؛ کریستال های سبز مالاکیت اند که پوششی کلی دارند با طنین بنفش لایۀ کوپرایت موضعی. اما نکته این است که بخش فضای منفی پلاک را لایۀ آبی رنگ آزوریت فرا گرفته است. 

مالاکیت با فرمول  Cu2 [(OH)2Co3] و آزوریت با فرمولCu3[OH Co3]2  از تغییرات متداول پدیدار شدگی روی آثاری آلیاژ مس است که به لحاظ خوردگی فعال نیست و تنها تغییر فیزیکی را سبب می گردد، عناصر این دو پدیده مشابه اند اما آن چه که سبب دگرگونگی رنگ سبز متداول ناشی از مس به آبی می گردد به عامل بیرونی و همجواری بستگی دارد که بایستی یک مادۀ آلی یا ارگانیک باشد. این پدیدۀ آزوریت شدگی را در تابوت های مسی/ برنزی،  کلاهخودها و اصولاً آثار مسینی که با بدن یا چرم و پارچه در تماس بوده اند مشاهده می کنیم . 

محصولات خوردگی روی یک اثر تاریخی، انتقال دهندۀ داده های باستانی از پیشینۀ اثرند.

از این رو با نگاهی دوباره به پلاک فلزی در می یابیم که این پلاک یک نشان دو روست که یک روی آن برجسته و قلمزده است و روی دیگر آن با فضای منفی اش در برگیرندۀ یک مادۀ آلی بوده که با پین آهنی ( بقایای آن هنوز بجا مانده است) به درون فضای منفی گود شده نصب می شده است، چیزی مانند؛ صدف، عاج یا استخوان که به دلیل ساختار ضعیف و شکننده اش نسبت به فلز در برابر عوامل پیرامونی چیزی از آن باقی نمانده است اما با تغییر ظرفیت مالاکیت به آزوریت حضور پیشین خود را یادآور می شود.

و این که چرا تا جائی که ممکن است نباید از روش های شیمیائی برای برداشتن لایه ها استفاده کرد:

  1. پسآب روش های شیمیائی آلوده کنندۀ سفره های آّب زیرزمینی است.
  2. روش های شیمیائی مصرف گرا و روند فرآوری شان هزینه بر و آلوده کننده است.
  3. روش شیمیائی برای حل نمک های روی شیئ فلزی غیر قابل کنترل است. و تمام لایه ها اعم از لایۀ فعال خوردگی و غیرفعال و کریستال های زیبای زنگار کهن را باهم نابود می کند.
  4. به کارگیری روش شیمیائی داده های روی شیئ فلزی را از بین می برد و یکنواخت می کند.
  5. برتری روش های مکانیکی به جز رعایت موارد بالا، روشی هوشمند و بازتاب دهندۀ قابلیت کارشناس مرمت در روش درمان است.
  6. و اگر برداشتن لایه های هزارسالۀ روی آثار، روشی برگشت ناپذیر است، پس باید تا حد ممکن منطقی و کنترل شده باشد، و تا آنجا که مهارت اجازه می دهد، با پدیدار شدن نقوش و تأکید بر محیط مرئی آن (Silhouette) به موقع از برداشتن و حذف پیشینه و داده ها و نشانه های حافظۀ فلز از کانسنگ اولیه اش دست کشید.

 

برداشتن بخشی از لایه ها و نمودار شدن نقش با لایۀ کوپرایت، و سبک شدن بخش تزئین اولیه که قبلاً  با عاج یا استخوان یا صدف پوشانده شده بوده و نشان آن حضور لایۀ آبی آزوریت است. (محور را به چپ و راست حرکت دهید)

نمائی از داده های شیئ
نمائی از داده های شیئ : یک پلاک دو رو، با بنیان ساختار اصلی از مس ، تکنیک چکش کاری شمش با برجسته کاری و قلمزنی در یک رو ، و روی دیگر که در مجاورت یک مادۀ آلی به عنوان تزئین با یک پین آهنی به روی دیگر نصب شده است.